پنجم دی ماه سالروزبازداشت بنیانگذار مرکز ورزشی دادجویان آزادیخواه رزمگاه کمان دو درایران

یاد


یاد میکنیم خدای را که با یاد او دلها آرام گیرد
بارها از بهاری سبز نوشتیم و از خواندن بلبلهای سرمست گفتیم از گلهای شکفته و رنگا رنگ  و تازگی زمانه و روزگار در هوای لطیف بهار . اینبار از زمستانی خواهیم گفت در انتظار نو شدن روزگار .مردی ایستاد و ایستادگی کرد . قامت مردانه اش را به بلندای دما ند و در راستای نور والای حق برافراشت تا نوای دلنشین راستی و درستی سردهد و خواند .از حقیقت والا و نور پرفروغ عشق مولا خواند .در گوشهایی که تشنه شنیدن و دلهایی که لبریز از خواستن نیکیها بود  .آنچه از پاکیها در وجود داشت بی کم و کاست و بدون ذره ای چشم داشت مادی در پیش رروی نهد و پیشکش درگاه ایزد توانا نمود تا راهنمایی باشد برای نسل جوان ایران زمین .همان جوانانی که اهریمنان کمر به گمراهیشان بسته بودند . همان ایرانی که شیاطین با تمام توان دست بکار غارت و ویرانیش بودند . و این شیطان و یارانش را بسیار گران آمد . دیدن جایگاهی پاک و بدور از ناپاکیهای دلخواه ایشان که به همت والا و تلاش خستگی ناپذیر مردی پاک سرشت برپا شده بود جایگاهی که بمانند پناهگاهی امن برای جوانان ایشانرا از آسیب و دسترس شیاطین مادامی که در آن حضور داشتند در امان نگاه میداشت وجودشان را به آتش میکشید
پس دست بکار شدند و آنچه از موانع و مشکلات میتوانستند بیاری دوستان و همراهان ناپاکشان بر سر راه این بزرگمرد نهادند اما دیغ از لحظه ای درنگ در این حرکت پاک و کو لحظه ای خاموشی از این سر ش و نوای آسمانی . و این شیطان و فرزندانش را بخشم می آورد خشمی که نزدیک بود از شدت آن به مرگ برسدپس دست بکاری دیگر شدند .در دی ماه هشتاد و هفت زمانی که زمستان دوباره قامت بلند کرده بود در یورشی ناجوانمردانه ناجوانمردان وزارت اطلاعات استاد عبدالحمید باقریان جمنانی بنیان گذار و مربی رزمگاه کمان دو ایران و تنی چند از همراهانش را بدون جرم و گناه و به بهانه هایی واهی و کودکانه بازداشت کردند و ناجوانمردانه بقصد آزار ایشان و خانواده هایشان ماهها بدون عذری محکمه پسند در بازداشت نگاه داشته و حتی بقوانین خود نیز پشت کردند . این اوج ناتوانی عجز و بدبختی شیاطین در برابر یاران طریق حق بود که اینگونه نمایان شد و با اعلام حکم برائت از سوی قوه قضاییه به شکستی سخت و تاریخی برای این ناجوانمردان بدل شد .
این موانع نتوانست در همت والای استاد یکیتا ذره ای خلل ایجاد کند . ایشان پس از رهایی از این گیر و بند و پشت سر نهادن این مانع همچنان چون گذشته در راستای زنده کردن و پروراندن فرهنگ ناب ایرانی و جوانان این سرزمین چون رودخانه ای جاری و زلال خروشید تا اینبار اهریمنان دست بکار شده و در سایه سکوت ناجوانمردانه رسانه ها و سستی جوانمردان دست به تخریب جایگاه پاک کمان بزنند. جایگاهی که با نام رزمگاه کماندو ایران سالها بود به عنوان پناهگاه و آموزشگاهی برای جوانان نیکخواه و پاکی جوی ایرانی در آمده بود .جایگاهی بی نظیر و بنا شده از مهر و دوستی که هدفش پرورش تن و  وان جوانان ایران زمین برای سربلندی هر دو سرا و پیوستن به خیل جوانمردان و پهلوانان نیک سیرت این آب و خاک بود چیزی که اهریمنان و فرزندان شیاطین حتی لحظه ای تاب تحمل آنرا ندارند  . پس با تمام توان و با یورشی ناجوانمردانه دست به تخریب ساختمانهای آن زدند . و چه تلخ بود ویرانی جایگاه پاک کمان و چه سخت بود تحمل این درد . اما ندانستند که با اینکار در واقع خانه های خود و بنیان و اساس بنای وجود خویش را ویران میکنند . همه جا را ویران کردند و غارت کردند و سوزاندند . در این آتش زدن حتی به کتاب آسمانی قرآن مجید هم رحم نکردند همان قرآنی که هر روز در دستان جوانان رزمگاه گشوده میشد تا نور والایش روشنایی راه پیش رویشان باشد و این دل سیاه اهریمنان را پر از خشم و درد میکرد . سوزاندند و تخریب کردند اما حتی ذره ای آسیب و خلل به خانه هایی که در دل جوانان ایران زمین ا  رزمگاه ساخته شده بود وارد نشد چرا که درفش برافراشته رزمگاه از علمدار کربلا آن جوانمرد و پهلوان والا به یادگار است . و در پایان این استاد یکیتا بود که با تمام تاریکیها و ستمها با تمام یورشها و حمله های دد منشانه اهریمنان بر بلندای کوههای مردانگی و پایداری ایستاده بود...

Tags: , , , ,

About author

Curabitur at est vel odio aliquam fermentum in vel tortor. Aliquam eget laoreet metus. Quisque auctor dolor fermentum nisi imperdiet vel placerat purus convallis.

0 نظرات

Leave a Reply

نظرات و پیشنهادات شما در مورد این مطلب و خبر